فرشته ی بيكار . . . !
روزی مردی خواب عجيبی ديد او ديد که پيش فرشته هاست و به کارهای آن ها نگاه مي کند.
هنگام ورود ، دسته بزرگی از فرشتگان را ديد که سخت مشغول کارند و تند تند نامه هايی را که توسط پيک ها
از زمين می رسند ، باز می کنند و آن ها را داخل جعبه مي گذارند . مرد از فرشته ای پرسيد ، شما چه کار
می کنيد؟ فرشته در حالی که داشت نامه ای را باز می کرد ، گفت: اين جا بخش دريافت است و دعاها و
تقاضاهای مردم از خداوند را تحويل مي گيريم.
مرد کمی جلوتر رفت ، باز تعدادی از فرشتگان را ديد که کاغذهايی را داخل پاکت مي گذارند و آن ها را توسط
پيک ها يی به زمين می فرستند . مرد پرسيد شماها چکار می کنيد؟ يکی از فرشتگان با عجله گفت: اين جا
بخش ارسال است، ما الطاف و رحمت های خداوندی را براي بندگان می فرستيم.
مرد کمی جلوتر رفت و ديد يک فرشته بيکار نشسته است. مرد با تعجب از فرشته پرسيد: شما چرا بيکاريد؟
فرشته جواب داد : اين جا بخش تصديق جواب است. مردمی که دعاهايشان مستجاب شده، بايد جواب
بفرستند ولی عده بسيار کمی جواب مي دهند . مرد از فرشته پرسيد: مردم چگونه مر توانند جواب بفرستند؟
فرشته پاسخ داد : بسيار ساده، فقط کافی است بگويند: خدايا شکر!
حالا تو هم بگو : خدايا شكر !